مخم به فنا رفته به مولا ، پورت یا به عبارتی پودر شدم و پدر مبارکم در اومد ! امروز و دیروز خیلی سگ بودم ، الان دیگه نیستم ، خودم دارم از نگفتن منفجر میشم ولی رفتم نشستم پای حرفای خواهرم ، دو ساعت زر زد به مولا :/
همشم چرت و پرت گفت ، بهم گفت هر کسی شوهرش مثل خودش میشه .. حتی شباهت های ظاهری هم هستن ،
در درجه ی اول ، الهی من قربون اون قیافه ی میمونت بشم نیمه جان ، یکم کم شیطونی کن ، آدم باش ، طرف این دختر مخترا نرو نزار مختو بزن ، تا بالاخره نوری در زندگیت پدید بیاد و منو ببینی با اون چشای باباغوریت :/
دو ساعت پای اتو بودم ، داشتم لباسای خواهرمو اتو میزدم ، زانوم پوکید ، از مچ پام که دیگه نگم ، کلا به فنای فی الله رفتم !
از آهنگ عنوان درخواست میکنم از مغز نداشته ی من بیرون بکشه :/ بسه به قرآن !
مامانم یه قابلمه اب اورده بود بریزه تو اتو ، همشو ریخت رو من ، بعد بهش گفتم :
کلید اسرار ، این قسمت مامان اب را قطع میکند !!!
بعد یکی زد تو سرم گفت دخترم دخترای قدیم ، شعور داشتن لاقل !
بعد من گفتم به خودش رفتم ، یکم خیز برداشت که بکنه دنبالم ولی من در رفتم ،
نامبرده ساعت ها به حال فرزندش تضرع نمود :))))
یک شنبه امتحان دینی دارم ، قطعاً میرم عاهنگای حامدپهلانو مینویسم و میام !
دیگه حرفی ندارم ، اگه داشتمم یادم رفت ، ددابظ :)))))